«چه کسانی دوست داشتند ، خاتمی ، گورباچف ایرانی باشد؟»
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۰۷۱۲۷
میخائیل گورباچف سالها بعد از فروپاشی شوروی گفته بود اگر به قدرت برگردم، یک بار دیگر نامه آیتالله خمینی را میخوانم؛ مسئلهای که میتواند مخاطبانی در داخل کشور نیز داشته باشد.
میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، شامگاه سهشنبه پس از یک دوره بیماری در سن ۹۱ سالگی در مسکو درگذشت. گورباچف در سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ قدرت را در دست داشت و با اصلاحات خود تلاش کرد اتحاد جماهیر شوروی را به سمت فضای باز سیاسی ببرد، روابط مسکو با واشنگتن را بهبود ببخشد و مانع مداخله ارتش شوروی در انقلابهای کشورهای اروپای شرقی شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس انتشار خبر درگذشت گورباچف، بسیاری از مقامات کشورهای غربی با صدور پیامهایی، تأسف خود را از درگذشت او اعلام کردند.
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در بیانیهای گفت که گورباچف آیندهای متفاوت را تصور کرده بود و شجاعت آن را داشت که برای دستیابی به چنین آیندهای موقعیت خود را به خطر بیندازد. بایدن اظهار کرد که نتیجه (چنین اقداماتی) یک جهان امنتر و آزادی بیشتر برای میلیونها نفر بود.
هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا نیز درباره مرگ گورباچف تاکید کرد: «مردم اروپای شرقی، مردم آلمان و در پایان مردم روسیه به دلیل انگیزه و شجاعتی که گورباچف در ایدههای مربوط به آزادی مطرح میکرد، بسیار مدیوناش هستند. اتحاد جماهیر شوروی توانایی اجرای کامل چشماندازی را که گورباچف در مقابل آنها قرار داده بود، نشان نداد. اما یاد و خاطره گورباچف در تاریخ به عنوان مردی که تحولات تاریخی را آغاز کرد؛ تحولاتی که به نفع بشریت و مردم روسیه بود، ثبت خواهد شد. اگرچه او به قدر کافی قوی و محکم نبود تا بتواند در برابر احساسات و جوی که به راه انداخته بود، مقاومت کند، اما از طریق کارهایی که شروع کرد و در بخش قابلتوجهی اجرا شد، خدمت بزرگی به بشریت کرد.»
* ماجرای تأسف گورباچف از کمتوجهی به نامه امام خمینی (ره) چه بود؟
در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی مصادف با ۱۱ دی ۱۳۶۷، نامه تاریخی امام خمینی (ره) خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی در زمینه مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکاء به غرب منتشر شد.
این نامه در شرایطی نوشته شد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدایی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوری های این کشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه خویش به گورباچف از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آوردند و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشتند.
اگر چه آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی پاسخ احترام آمیزی به نامه امام (ره) داد و برای برخی از مطالب آن توضیحاتی نوشت، اما سال ها بعد خود با صراحت اعتراف کرد که به این نصایح توجه کافی نکرده بود که به اعتقاد وی باعث فروپاشی این کشور شد.
گورباچف پس از فروپاشی شوروی ابراز تاسف کرد که اگر آن روز به نامه امام خمینی بیشتر توجه می نمود و مسیر خود را اصلاح می کرد، هرگز کشورش دچار چنین وضعیتی نمیشد. با وجودی که مخاطب این پیام بلوک شرق بود، اما امروز نیز این نامه زنده است زیرا تأکید دارد تا زمانی که نظام ها، قدرت ها و کشورها بر اساس تفکرات مادی و مادی گرایی بنا باشند و به خداوند و معنویت و نیازهای فطری انسان نظر نداشته باشند، محکوم به نابودی و سقوط هستند.
بیشتر بخوانید:
نکات لازمالاجرا در ابلاغ پیام چه بود؟ / جزئیات ارسال نامه امام (ره) به گورباچف روایت محمد هاشمی از پاسخ «گورباچف» به نامه امام (ره)امام خمینی(ره) در نامهشان به گورباچف از صدای شکسته شدن استخوان های مارکسیسم سخن به میان آورده بودند و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشتند. رهبرکبیر انقلاب اسلامی نه تنها اظهار نظر صریح درباره تحولات جهان کمونیست کردند بلکه فرمودند: از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستوجو کرد.
در این نامه آمده بود: «جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستوجو کرد؛ چراکه مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چراکه مکتبی است مادی و با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت.»
هم چنین ایشان در فرازهای دیگری از پیامشان به گورباچف گوشزد کردند:«... شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده اید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چراکه امروز اگر مارکسیسم در روش های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسایل البته به شکل دیگر و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.»
* چه کسانی دوست داشتند گورباچف ایرانی باشند؟
کارشناسان معتقدند برخی تمایلات و فعالیتهای غربگرایان در ایران قابل مقایسه با اقدامات گورباچف است؛ این مسئله تا جایی پیش رفت که در ابتدای شروع به کار سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیس دولت اصلاحات، عدهای وی را به عنوان گورباچف ایران خطاب میکردند و تحولات پس از سرکار آمدن دولت هفتم را با اصلاحات سیاسی گورباچف و کاهش سطح تنش شوروی با آمریکا در دوران وی مقایسه میکردند که رهبر معظم انقلاب انتقاد جدیای نسبت به این مسئله مطرح کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۷۹ و در جمع کارگزاران وقت نظام در این باره می فرمایند: «بنده به عنوان کسی که از اوّلِ این انقلاب تا امروز در مسائل گوناگون و در عرصههای مختلفِ این نظام، با جوانب و جریان های گوناگون مواجه بودهام؛ هم آدمها را میشناسم، هم حرفها را میشناسم و هم با تبلیغات رسانهای دنیا آشنا هستم؛ به یک جمعبندی رسیدهام که بهطور خلاصه این است: یک طرح همه جانبه امریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد. این طرح، طرح بازسازی شدهای است از آنچه که در فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. بهنظر خودشان میخواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند. دشمن این را میخواهد. من اگر بخواهم قرائن و شواهد این معنا را بگویم، الان در ذهنم هست؛ نه این که بخواهم دنبال نشانههایش بگردم؛ شواهد آشکاری در اظهارات خودشان وجود دارد. در طول این چند سال، از اظهارات مغرورانه و قدرتمندانه و احیاناًحساب نشده آنها - که خودشان هم میگویند فلان مصاحبهای که ما کردیم، عجولانه بود - صحّت این ادعا کاملاً آشکار میشود که آنها به خیال خودشان طرح فروپاشی شوروی سابق را منطبق با شرایط ایران بازسازی کردند و میخواهند در ایران پیاده کنند. البته در چند مورد هم دچار اشتباه شدند که این هم از الطاف الهی است.»
ایشان ادامه می دهند: «دشمنان ما در مواقع حساس در محاسبات خود دچار اشتباه میشوند. البته اینها اشتباهاتی نیست که اگر من ذکر کردم، آنها بتوانند اصلاحش کنند؛ نه، اشتباه در شناختِ واقعیتها دارند. براساس این اشتباه برنامهریزی میکنند و برنامهریزی غلط از آب درمیآید؛ لذا موفّق نمیشوند. آنها برای دفاع از رژیم پهلوی برنامهریزی کردند و با همه قدرت هم ایستادند؛ منتها در شناختِ مسائل ایران، در شناختِ مردم، در شناختِ روحانیت و در شناختِ دین اشتباه کرده بودند؛ لذا شکست خوردند. اینجا هم سرنوشتشان جز این نیست و شکست خواهند خورد.»
رهبر معظم انقلاب همچنین تصریح کردند: « اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.»
به باور کارشناسان، سرنوشتی که گورباچف با اعتماد به کشورهای غربی و به ویژه آمریکا به آن رسید، میتوانند عبرت خوبی برای تمام کسانی که قصد طی کردن این مسیر را دارند باشد؛ در داخل کشور ما نیز غربگرایان میتوانند با ملاحظه روندی که گورباچف در پیش گرفت و نتیجهای که به آن رسید، تحلیل خوبی نسبت به سیاستهای خارجی کشورهای غربی به دست بیاورند و از سرنوشت اعتماد به غرب و به خصوص ایالات متحده آمریکا آگاه شوند.
۲۱۲۱۷
کد خبر 1669099منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: میخائیل گورباچف امام خمینی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشی شوروی نامه امام امام خمینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۰۷۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.